قضیه خاطرمان هست وقتی که دکتر مجید شهریاری شهید و دکتر فریدون عباسی جانباز، هدف ترور قرار گرفتند، ۳۰۰ دانشجوی دانشگاه صنعتی شهید شریف و ۱۵۰ دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی و در ادامه، دانشجویانی از سایر دانشگاهها، آمادگی خود را برای انصراف از رشتههای تحصیلی خود و ورود به رشتههای مرتبط با علوم هستهای اعلام کردند. این «کمپینی» بود برای «ترور شدن»! این بیش از اتمی شدن، یک «شهادتطلبی» آشکار از جانب نسل سوم انقلاب اسلامی بود.
در اوج تهدید حملات تروریستی در عاشورا و اربعین، همین جوانان در یک حرکت انقلابی، خروش عظیمی با حضور نزدیک به دو میلیون نفر به راه میاندازند تا به خیر و ثواب و مسئولیت و تکلیف، جامهی تحقق بپوشانند، گرچه کافران و منافقان و تروریستها اکراه داشته باشند. این نیز «کمپینی» برای جانبازی در راه ارزشهای انقلابی بزرگ است؛ هر سال عظیمتر از پارسال.
«در عرصهی فرهنگ، در عرصهی سیاست، در عرصههای اجتماعی، در عرصههای هنری، الیماشاءالله جوان مؤمن داریم. این خیل عظیم جوانان مؤمن جزء معجزات انقلاب هستند. این جوان امروز است؛ جوانی که نامه مینویسند به بنده (از این نامهها یکی و دو تا و ده تا هم نیست، زیاد است) و التماس، گریه که اجازه بدهید ما برویم در دفاع از حرم اهلبیت
علیهمالسلام بجنگیم؛ از زندگی راحت، از زن و بچه بگذریم. نامه مینویسند، واقعاً نامهی گریهآلود، که پدر و مادر را راضی کردیم، شما اجازه بدهید ما برویم بجنگیم. این وضع جوان امروز است»
۱ کاوش ۱.خود جوانان، به این نحو حرکات خود میگویند: کمپین. این واژهی نوظهور کمپین نیز واژهی جالبی است؛ بهمعنای «مبارزه، کارزار، هماهنگی و کار دستهجمعی برای رسیدن به یک هدف خاص بیشتر با تهمایهی سیاسی یا اجتماعی یا تبلیغاتی.» کمپین شبیه معادل تازهای برای واژهی قدیمی «انقلاب» است، در یک جامعهی شبکهای. در بررسی کمپینهای جوانان امروز، باید چشموگوش تیز کرد و دید که این جوانان بهشیوهی خودشان، مسیرهای انقلابی نسل پیشین را استمرار میبخشند.
نسل نخست انقلابیها با رؤیت نسل نوین، عمدتاً بدبین، مبهوت یا در بهترین حال، پرسشگرند. آنها میپرسند که اینها دیگر چهجور نسل عجیبوغریبی هستند؟ برخی هم با اذعان به اینکه نسل جدید را با رسانههای جدید، عادتهای تازه و طرزفکرهای نوین درک نمیکنند، با بیم میپرسند که میراث انقلاب را به چهکسانی باید سپرد؟ به اینها؟
ولی ظهور نسل سوم شهیدان انقلاب اسلامی در معرکهی «دفاع از حرم»، نشان داد که ما با نسل تازهای از جوانان مواجهیم که هرچند از دیدگاه نسل پیشین، عجیبوغریب یا حتی قدری مشکوک بهنظر میرسند، ولی باید اذعان کرد که آنها در یک تراز دیگر و به سبک خودشان، «جوانان انقلابی» هستند. انقلابی هستند به این معنا که در جهت «دیدگاه توحیدی» خود، آمادهاند تا سقف افلاک را بشکافند و بگویند که کار اگر برای خداست، نشد ندارد. آنها هماکنون در سوریه چه میکنند؟ کیلومترها دورتر از سرزمین اصلی، در مقابل خصمی که واهمهی خویش را در دل چهارگوشهی دنیا افکنده است، مشغول پیش بردن اغراض انقلابی خود هستند. بدون آنکه امیدوار باشند حتی پیکرشان بهسوی همسر جوان و دخترک شیرین چهارسالهشان بازخواهد گشت. آنها از این سدهای بزرگ گذر میکنند و وارسته خود را به خطوط مقدم رویارویی با دشمنانی میرسانند که بنا به ماهیت کار خودشان، بسیار آهنینتر و توانمندتر از ارتش صدام هستند و در کسر یک روز، کسر بزرگی از سرزمین عراق را به اشغال خود درآوردهاند، ولی هرجا به سد این جوانان انقلابی ایرانی برخورد میکنند، متوقف میشوند. این تنها یکی از شواهدی است که در آن، نسل نوین جوانان ایرانی نشان داده که انقلابی است؛ بدان معنا که سقفگشای افلاک برای اغراض ایمانی است، البته به سبک خودش.
کاوش ۲.یک «انقلابی نوعی نسل اول» را تصور کنید. احتمالاً اولین تصویری که به ذهن شما میآید، شخصی آرام با پیراهنی سپید و یقههایی بسته، خوددار و مؤدب است. چنانکه در فیلمهای آن زمان مشاهده فرمودهاید.
ولی تحول عظیم در ظهور تکنولوژیهای سایبر، نسل نوین را ناگزیر وارد سبکی از زندگی کرده که بهطرزی قیاسناپذیر، سریعتر است. نسل نوین، انقلابی بودنش نیز با این «سرعت سایبر» همراه است. او دیگر بهجای کتاب و روزنامه و تلویزیون، چشم به نمایشگر رایانه و گوشی همراه خود دارد و بهجای کیفهای دستی قدیمی و شقورق، کولهپشتی و بهجای پیراهنهای اتوشدهی قدیمی، بلوزی میپوشد که با کولهپشتی سازگارتر باشد. در کل، این نسل انقلابی جدید، چابکتر است و مهم آنکه این چابکی را در تشخیصهای اخلاقی خود مدخلیت بخشیده است. در واقع بهموازات زندگی فنی پیشرفتهتر، قضاوتهای اخلاقی او نیز تندوتیزتر شده است. در اوان شکلگیری این سبک زندگی شتابان، کسانی این تندوتیزی را مستلزم سبکسری اخلاقی و بیفکری قلمداد میکردند، ولی امروز معلوم شده است که این جوانان سایبر از ابزارهای شتابدهندهی خود، وسایلی برای تیز کردن تشخیصهای اخلاقی خود ساختهاند. فیالمثل، آنها سازمان نرمافزاری «نور» را بهعنوان معظمترین سازمان نرمافزاری ایران ساختهاند که بیش از هر چیز، بر گسترش همین مهارتهای اخلاقی انقلابی متمرکز است.
کاوش ۳.این جوانان انقلابی بهطرزی متناقض، در عین چابکی و پرواز بر فراز موقعیتها، درونگرا نیز هستند و از نحو ویژهای از زهدگرایی تأملی برخوردارند که خود را در سروصورتهای بیتوجه نمود میبخشد. آنها در جریان درگیری با مدرنیت متأخر و با شناسایی ماهیت فرّار و سنگین آن، پذیرفتهاند که برای رویارویی با این ارابهی سنگین، که در سرازیری افتاده و میخواهد تقدیر آنها را با خودش به پرتگاه بکشاند، باید با یک حضور فعال و مداوم، همیشه در صحنه باشند و ضربه بزنند و مداخله کنند تا در یک فرصت مناسب، آن را در یک مسیر بایسته هدایت نمایند. این ارابهِی بیمهار را نمیتوان بدون بازیگری مهار کرد. بنابراین در پاسخ به این سؤال که این «جوانان انقلابی» که امروز در موقعیت «دفاع از حرم» ناگهان نمایان شدند و بیرون ریختند، تا حالا کجا بودند، باید پاسخ گفت که آنها در جریان یک زهدگرایی تأملی، درونگرایانه مشغول پرورش توان تمرکز در طولانیمدت، تمایل به تفکر انتقادی و متوازن، انباشت انواع مهارتهای زیست شبکهای و توانمندسازی دیگران بودهاند. حالا که موقعیت را مساعد یافتهاند، به میدان آمدهاند و هریک گوشهای از کار را گرفتهاند.
مردان انقلابی قدیم که آنطور خود را با ابرقدرتهای جهان درگیر کردند، بر برونگرایی یا ویژگیهای متعددی که باعث میشد در عمل، تدابیر فائق آمدن بر مسائل سترگ عملی را تحقق بخشند، اصرار دارند. در موقعیت و زمانهی آنها، الزامات عملی، یکی پس از دیگری خود را تحمیل میکردند و ابزارهای تسهیل تأمل محدود بودند، ولی امروز با تکنولوژیهای فکر، زهدگرایی تأملی به یک سبک تازهی زندگی تبدیل شده است.
نسل جدید انقلابی، همان انقلابیهای زاهد و تأملپیشه، بهخاطر کسب افتخار و شرف وارد گود کمپینهای ارزشی نمیشوند، بلکه تأکید آنها بر خلق یک شیء، ذهنیت یا موقعیت بالقوهی توانمندکننده، رهاییبخش و اخلاقی است. آنها در عزلت زاهدانه و تأملی خود، ابزارها و مهارتهای فنی و آرشیوهای خود را کامل و کاملتر میکنند؛ با فرض اینکه در یک موقعیت ویژه، با آنها حداکثر توان قابل تصور را برای پیشبرد اغراض انقلابی داشته باشند. از این قرار، نسل نوین انقلابی، بهطرز قابل ملاحظهای توانمند است و همچنین بهدنبال موقعیتهایی میگردد تا محصولات خلوت و زهدگرایی تأملی خود را بیرون بریزد. از این قرار است که نبرد فنی هستهای، دفاع از حرم، اردوهای جهادی یا عرصههای دیگری از این دست، غافلگیرکننده به کمپینهای پرشوری تبدیل میشوند و صحنههایی از جنس و حالوهوای انقلابی با کارایی بالا پدید میآورند.
ماهیت این انقلابیهای زاهد و تأملپیشه به این صورت است که معمولاً فرصت آن را مییابند تا نسبتبه یک، دو یا سه موضوع در سیر زندگی خود، «کمپینی» شوند. با وقوع یکی از این فرصتها و بهدنبال اشتیاقی که نسبتبه یک ایدهی انقلابی دارند، ناگهان به بیرون میریزند و تلاش میکنند و اتحاد تشکیل میدهند و تخصص به دست میآورند و هر کاری که لازم باشد، انجام میدهند تا به نتیجه برسند.
در اینجا برخی از ویژگیهای مشترک انقلابیهای زاهد و تأملپیشه را، که باعث میشود آنها سبک ویژه و عجیبی برای خود بسازند، نام میبریم:
۱. انرژی زیادی دارند، اما معمولاً ساکت و آرام هستند. برخی از آنها ساعتهای طولانی و با تمرکز زیاد کار میکنند، درحالیکه تازگی و اشتیاق را همراه خود حفظ مینمایند. برای کارهایی همت و حوصله خرج میکنند که برای نسل پیشین واقعاً عجیب است.
۲. باهوش و معهذا ساده و کمتکلف هستند. این ویژگی دربرگیرندهی تحرک یا توان ایجاد ایدههای فراوان، انعطافپذیری یا توان تغییر از یک چشمانداز به چشمانداز دیگر و ابتکار در بهکارگیری تداعی معانی نامتعارف است.
۳. تفریح و انضباط یا مسئولیت و بیقیدی را باهم ترکیب میکنند و ملغمهی غریبی از آب درمیآورند. برای آنها شوخی خیلی مهم است و این را به اشد وجه در شبکههای اجتماعی بروز دادهاند. نابترین و برترین خوشیها و شوخیها، بدون رفتارهای متناقض آن، یعنی سرسختی، بردباری و پشتکار، رنگوبویی ندارد. بدین ترتیب، فعالان قهار شوخیهای حلال در متن شبکه، از قضا، سرسختترین و بردبارترین و باپشتکارترینها نیز هستند.
۴. بین تخیل و واقعیت در نوسان هستند. هنر و علم شگفتانگیزشان دربرگیرندهی جهش از عالم خیال بهسوی دنیایی است که با دنیای حال متفاوت است و این ظرفیتها و استعدادهای انقلابی و تمایل به تاریخسازی را در آنان مضاعف میکند.
۵. هم درونگرا هستند و هم برونگرا. ما قدیمیترها گاه ترجیح میدهیم وسط جمعیت کثیری باشیم و گاهی دوست داریم تنها و نظارهگر رفتوآمد دیگران شویم، اما انقلابیهای زاهد و تأملپیشه هر دو این ویژگیها را همزمان دارند.
۶. بهطرز غریبی، هم متواضعاند و هم مغرور. تواضع و غرور، هر دو برای آنها تکنیکهای پیشرفت بهشمار میروند.
۷. هم سرکش هستند، هم محافظهکار. خلاق بودن، پیش از هر چیز، بدون درونیسازی راهورسمهای فناوریهای جدید، ناممکن است. معالوصف نحوی نارضایتی آشکار نسبتبه محدودههای این راهورسمها در آنها رؤیت میشود.
۸. نسبتبه کارها و اهدافشان بسیار احساساتی هستند، اما درعینحال میتوانند بهشدت معقول و منطقی هم باشند. آنها درک کردهاند که بدون داشتن احساسات، بهزودی علاقه به کار و پیشرفت را از دست خواهند داد، اما اگر منطقی هم نباشند، کارشان بهخوبی انجام نمیشود و برنامهریزیهای فشرده به سبک کنکور، که اکنون به سرتاسر زندگیشان تعمیم پیدا کرده است، آسیب میبیند. پس هر دو را باهم دارند.
۹. خلوص و حساسیتی دارند که آنها را هم در معرض درد و رنج و هم لذت و خوشی قرار میدهد. آنها در شرایطی نامتعین گیر افتادهاند و از سوی دیگر احساس میکنند که متکفل انتخابهای تاریخی مهم شدهاند. معالوصف مطایبه برای آنان، نقش یک شیوهی برخورد سایبر و رفتوبرگشتی و نااستوار با جهان سخت را پیدا کرده که بیشترین موهبتش برای آنان، تسلیم نشدن است. این همان منطق تیشه است که سنگهای سترگ را با نوسان در زدوخورد میگشاید.
۲